وبلاگ رسمی روستای حسام اباد (خدابنده-زنجان)
وبلاگ رسمی روستای حسام اباد

روستای حسام آباد واقع در 45 کیلومتری شهرستان خدابنده میباشد

دارای370خانوار و به طور تقریبی دارای جمعیت3200 نفرمیباشد




ارسال توسط write

بقعه ی حضرت قیدار نبی(ع)

شهرستان خدابنده« قيدار نبي» يکي از پنج شهرستان استان زنجان مي باشد که در 47 درجه و 53 دقيقه ي نصف النهار و در 35 درجه و 35 دقيقه عرض شمالي خط استوا در 88 کيلومتري جنوب شرقي زنجان واقع شده است. اين شهرستان با وسعت 5150 کيلومتر مربع داراي 180/000 نفر جمعيت مي باشد که داراي 4 بخش، 10 دهستان و 4 شهر، 268 پارچه آبادي با آب و هواي متعادل و کوهستاني است.
شهرستان خدابنده( قيدار نبي) که در 88 کيلومتري جنوب شرقي زنجان و 42 کيلومتري شهرستان باستاني سلطانيه قرار دارد، در اين منطقه ايلات خدابنده لو و افشار با اقوام بومي در هم آميخته و نژادي را پديد آورده اند که از نظر تيولوژي با نژاد موسوم به زنجاني دقيقاً قابل مقايسه مي باشد. گويش مردمان منطقه به زبان آذري بالهجه ي خاص محلي است. شهر خدابنده دو شهر تاريخي سهرورد ( سوره برد) و سجاس را در خود جاي داده که از قديم الايام عالمان و مجاهداني را در خود پرورانده است. از جمله شيخ اشراق شيخ شهاب الدين سهروردي، شيخ قربان علي ارقيني: رکن الدين سبحاسي( استاد شمس تبريزي)، زهرا وي کرسفي و شهيد مظفر علي ذوالقدر کرسفي از ياران شهيد نواب صفوي. مذهب اکثريت قريب به اتفاق مردم شهرستان شيعه اثني عشري و مسلمان مي باشد.
 

خصوصيات نژادي قيدار نبي(ع)
 

از نظر تيپولوژي انساني، با توجه به سوابق تاريخي منطقه، نقل و انتقالات سياسي ايلات، هجوم هاي جنگي و بررسي تيپ هاي نژاد انساني اين گونه استناج مي گردد که مردم اين شهرستان از نظر قوميت يکدست نمي باشند. بلکه اختلاط و امتزاجي از اقوام آريايي که در اواخر هزاره ي دوم قبل از ميلاد در منطقه ساکن بوده و تيپ هاي مختلفي از اقوام ترک، که با نام طايفه ي قنغور در قرن هفتم هجري در منطقه سرازير گرديده، هم
چنين اقوام گرجي که در دوران صفويه از آذربايجان کوچانيده شده با قبايل ايلات خمسه، تيپ مخصوص اين منطقه را که در جلگه ها و حاشيه ي رودخانه هاي منطقه زندگي مي کنند به وجود آورده است.
از مشخصات اين تيپ با رنگ پوست گندمي و چشم هاي ميشي با موهايي به رنگ سياه ديده مي شوند. تيپ اصيل که در ارتفاعات و مناطق کوهستاني زندگي مي کنند به علت عدم و انفعالات انساني، آريايي اصيل باقي مانده و از مشخصات اين تيپ، با رنگ پوست سفيد، چشم هاي زاغ و موهايي به رنگ بور که مردماني بسيار آرامند که تيپ اخير در مناطق جمعيتي کوه هاي اين منطقه در شمال اکثريت دارند.
ايلات پنج گانه ي خمسه که ذکر گرديد بدين شرح است:
1- ايل شاه سون: ايل شاه سون که از ايلات عمده ي منطقه به شمار مي رفته، شامل اتحاديه ي وسيعي از قبايل قزلباش، شاه سون هاي طالشي که از گيلان مهاجرت نموده، ايل افشار به سرکردگي محمد حسن خان افشار از طايفه ي اشاقي باش در اواخر قرن 10 هجري در اثر فشار نادرشاه از استرآباد در حوالي رود اترک مجبور به مهاجرت گرديده اند، تشکيل يافته است.
شاه سون عمدتاً از دوايل بزرگ افشاري و دويراني تشکيل يافته که هريک به قبايل کوچک تري تقسيم شده اند.
طايفه اي افشار در محل خمسه حدود 5 هزار خانوار بوده و جهت ييلاق به کوه هاي طارم در شمال سلطانيه حرکت مي کردند و قشلاق را در اراضي شرق به قزل اوزن که امروزه به قشلاقات افشار معروف است اتراق مي نمودند. گروه ايلات دويراني که در سواحل غربي قزل اوزن از گروس تا قافلان کوه زندگي مي کردند از طوايف مختلفي تشکيل يافته بود و داراي سه هزار باب خانه بوده اند.
2- ايل اوصانلو: از ايلات ديگر خمسه است که از جنوب مراغه مهاجرت کرده و در مرکز شهرستان به دامپروري و کشاورزي روزگار مي گذرانيده اند.
3- ايل مقدم: يکي از طوايف بزرگ ايل آق قو‍‍‍پونلو به شمار مي روند که در تشکيل سلسله ي صفويه نقش اساسي ايفا نموده اند. جداعلاي طايفه ي مقدم که در اين منطقه ساکن شده اند، احمد خان بيگلربيگي آذربايجان بوده که در لشکر کشي حسام السلطنه به هرات از سرداران به نام قشون به شمار مي رفته است.
4- ايلات بيات و خدابنده لو که از ديرباز در اين منطقه ساکن بوده اند.
گويش شهرستان: زبان اهالي منطقه همچون نژاد آن ها يکدست نبوده است. ولي آن چه مسلم است قبل از هجوم اقوام مغول، زبان اهالي بومي اهالي منطقه فارسي و از ديگر زبان هاي ايراني بوده است. در صور الاقاليم نوشته: زبان شان پهلوي راست است. پس از استقرار اقوام ترک در منطقه و مهاجرت هايي که ترک هايي از نژادهاي گوناگون انجام
گرفته، مخلوطي از زبان هاي ترکي جغتايي، آذري پهلوي و زبان پارسي که کلمات زبان کردي نيز در آن وجود دارد، تشکيل يافته است.
اخيراً در اثر کثرت رفت و آمدها و نزديکي منطقه تهران زبان فارسي در خانواده ها متداول گرديده و در نتيجه استعمال لغات فارسي در محاورات روزمره موسوم شده است.
بناي با شکوه بقعه ي متعلق به قيدار بن اسماعيل بن ابراهيم(ع) از پيامبران الهي است. اين مسأله با استشهاد 65 نفر از علماي طراز اول مورد تأييد قرار گرفته و مرحوم مجلسي در بحارالانوار در ذکر اجداد پيامبر مکرم اسلام(ص) نوشته است: حضرت قيدار جد سي ام رسول مکرم(ص) مي باشند.(1)
بقعه در سال 719 ساخته شده و گنبد در سال 751 اجرا گرديده و گج بري ها در قرن 11 هجري ساخته شده است.
گنبد در عين سادگي بسيار جالب و به سبک خاصي ساخته شده و از نوع گنبدهاي زنگوله اي است.
قيدار در زبان عبري به معني بنده ي خدا يا عبدالله است. نام شهر نيز خدابنده معني فارسي قيدار است.
در تاريخ يعقوبي آمده است: حضرت اسماعيل(ع) دوازده پسر داشت که بزرگ ترين آنان حضرت قيدار بود.(2) پس از وفات حضرت اسماعيل در 130 سالگي و دفن او در حجر، قيدار جانشين پدر مي شود و مردم را به توحيد دعوت مي کند.
يعقوبي مي نويسد: فرزندان جرهم بن عامر چون برادرانشان از فرزندان قحطان بن عابر به يمن رفتند و آن جا را مالک شدند به زمين تهامه آمدند و با اسماعيل بن ابراهيم همسايه گشتند. اسماعيل، حنفاء دختر حارث بن مضاض جرهمي(يام قولي رعله رختر مضامن بن عمرو جرهمي(3) يا سيده دختر مضاض بن عمرو جرهمي)(4) را به زني گرفت و براي او دوازده پسر آورد: قيدار، نابت، ادبيل، بشام، مسمع، دوما، مسا، حداد، تيما، يطور، ناخس و قيدما. اين نام ها چون از لغت عبراني نقل شده، در حروف، حرکات و تلفظ اختلاف پيدا کرده است.(5)
فرزندان اسماعيل در جست و جوي آب پراکنده شدند. برخي هم ماندن در جوار حرم را برخورد لازم شمردند و گفتند: ما از خدا روي نمي گردانيم.(6)
برخي گفته اند: قيدار پسر دوم اسماعيل است. او پدر مشهورترين قبايل عرب بود. بلاد و مملکت ايشان نيز قيدار خوانده شده است.(7)
مرقد آن حضرت در شهرستان خدابنده قرار دارد و بر صحت اين مطلب، مرحوم حضرت آيت اله العظمي مرعشي نجفي( قدس) گواهي داده اند. بر طبق سؤالي که از ايشان در اين باره کرده اند: چنين مرقوم داشتند:« بسمه تعالي، نظر به فرمايش عده اي از
محققين در اين امور، مسلم مي باشد که مدفون در آن مزار شريف، جناب قيدار، جد رسول مکرم صلي الله عليه و آله و سلم مي باشد.»
شهاب الدين الحسيني المرعشي النجفي.
اين بنا که از ميراث هاي فرهنگي ماست، در سال 719 هـ.ق به دستور بلغار خاتون، زن غازان خان ايلخاني، بقعه ي آن تجديد بنا شده است و سپس گنبد آن در سال 751 هـ.ق به دست استاد تيمورخان سلطانيه اي احياء و در قرن 11 هجري گچ بري گرديده است. اين بنا در زميني به مساحت 1/5 هکتار در منطقه اي کوهستاني واقع شده است و تمام فصول زاير دارد.
نوع اسکلت بنا آجري و مربع شکل است. طول آن 14/50 و عرض آن 8/30 و از سه بخش تشکيل شده و بخش نخست آن، به عنوان فضاي مقدماتي ورودي تعبيه شده است و سپس دو فضاي گنبد دار پشت سر هم قرار گرفته اند. بقعه ابتدا بر روي سه رديف سنگ سبز تراشيده بنا گشته و آن گاه تار و پود بنا را آجرهاي ختايي تشکيل داده است. سقف فضاي دوم را عرق چين پوشش نموده که بلاواسطه بر جرزهاي جانبي فرو نشسته، و بايد تذکر داد که زير اين فضا، سردابه اي براي گذاشتن اجساد در نظر گرفته شده است و فضاي سوم به عنوان شبستان اصلي آرامگاه است که قبر مطهر در آن قرار دارد و بر فراز آن گنبد زيبايي به روش دو پوششي استوار گشته است. گنبد اين بنا در نوع خود در اين منطقه بي نظير است و در يک تقسيم بندي کلي، در رديف گنبدهاي رک مي تواند طبقه بندي کرد. گنبد و بنا از نماي بيروني، فاقد تزئينات و کاشي کاري است. تزيينات عمده ي بنا در قسمت داخلي مي باشد. کليه ي تزيينات با دو رنگ آبي و طلايي قلم گيري شده است.(8)
دکتر مصاحب در جلد دوم دايرة المعارف خود، مي نويسد:« قيدار نبي، بقعه ي بناي تاريخي در ده قيدار، زنجان، تاريخ صندوق آن 691 هـ.ق است. شايد اين قيدار همان کسي باشد که نام اش در عهد به عنوان دومين پسر اسماعيل، ذکر شده و او را پدر مشهورترين قبايل عرب دانسته اند که پس از حمله ي بختنضر گرفتار سختي و پراکندگي شدند.«پيدايش 13.25».(9)
در تورات( سفر تکوين) قيدار را فرزند اول حضرت اسماعيل مي داند. عبارت تورات چنين است: و تناسل اسماعيل پسر ابراهيم را هاجر مصري... اول زاده ي اسماعيل، نينايوت و قيدار و .... بود.(10)
در تاريخ آمده است که شبي بلغار خاتون در خواب مي شنود که بايد مرقدي براي حضرت قيدار بنا کند، تا سر شب اين خواب تکرار مي شود، در صبح روز چهارم بلغار خاتون دستور مي دهد تا به سوي قبر مطهر پيامبر خدا حرکت کنند. از همان روز کار احداث مرقد فعلي شروع مي شود. مدتي بعد مدرسه ي علميه در کنارش ساخته و ديري
نمي گذرد که مسجد جامع هم به اين مجموعه پيوند مي خورد.
در کتاب « قاموس کتاب مقدس» که در بيروت چاپ شده است آمده است:« قيدار( سياه پوست) پسر دومين اسماعيل است. پيده 13:25 و پدر مشهورترين قبايل عرب بود و بلاد و مملکت ايشان نيز قيدار خوانده شده است. 1 ش 16:21، ار 28:49 و همواره شبانان چادرنشين بوده و مي باشند و بدويان ايشان را گويند. غزا:5 لکن برخي از ايشان متمدن و شهري شده در شهرها مسکن گزيدند و صاحبان حواشي بسيار بودند و در جنگ خصوصاً در تير و کمان نهايت مهارت را داشتند و در زماني که بنوکد نصر به مملکت ايشان لشکر کشيده آن را خراب کرد، بسيار برايشان تنگ گرفت.»(11)
خادم بقعه ي قيدار نبي(ع) سيدي جليل القدر است که سال ها از عمر خود را در کنار اين آرامگاه پيامبر عظيم الشأن خدا طي کرده است. آقاي سيد مختار موسوي که از همه ي کارهاي خود دست کشيده و عمر خود را وقف اين بقعه کرده است تلاش هاي زيادي را جهت ساخت و مرمت و بازسازي و شکوفايي اين مرقد نموده است.
 

مشاهير شهر قيدار نبي(ع)
 

ابوالفتوح يا ابوالفتح شهاب الدين يحيي بن حبش اميرک سهروردي معروف به شيخ اشراق يا شيخ شهيد، فيلسوف بزرگ و نامي ايران در قرن ششم هجري در سال 454 هجري در دهکده سوره برد( سنگ سرخ)= سهرورد از توابع قيدار نبي(ع) به دنيا آمد. تحصيلات مقدماتي را در مراغه نزد مجدالدين جيلي به پايان رسانيد. پس از آن به اصفهان رفت که در آن زمان مهم ترين مرکز علمي ايران بود. وي تحصيلات صوري خود را نزد ظهيرالدين قاري به پايان مي آورد و فلسفه ي ابن سينا را که در کمال شهرت بود، آموخت. در اين جا يکي از همدرسان او فخرالدين رازي بود که که بعدها از مخالفان سرسخت فلسفه شد. سهروردي پس از پايان تحصيلات رسمي، به سفر کردن در داخل ايران پرداخت و از بسياري از مشايخ تصوف ديدن کرد و بسيار مجذوب آنان شد. در واقع در همين دوره بود که در راه تصوف گام نهاد و دوره هاي درازي را به اعتکاف و عبادت و تأمل گذارند. سفرهاي وي رفته رفته گسترده تر شد و به آناتولي و شامات نيز رسيد و منظره هاي شام او را بسيار مجذوب خود کرد.
در يکي از سفرها از دمشق به حلب رفت و در آن جا با ملک ظاهر پسر صلاح الدين ايوبي کرد فرمانرواي مصر و سوريه ملاقات کرد. ملک ظاهر که محبت شديدي نسبت به صوفيان و دانشمندان داشت. مجذوب سهروردي شد و از وي خواست که در دربار وي در حلب ماندگار شود. سهروردي نيز پيشنهاد او را پذيرفت! در آن جا سهروردي دشمنان زيادي پيدا کرد. بخصوص عالمان قشري عاقبت به دستاويز آن که وي سخناني برخلاف اصول دين اسلام مي گويد، از ملک ظاهر خواستند که او را به قتل
برساند و چون او از اجابت خواسته ي ايشان خودداري کرد، آن گروه از فقيهان قشري شهر از خود صلاح الدين ايوبي دادخواهي کردند. او هم با درخواست ايشان موافقت کرد. به اين ترتيب ملک ظاهر اين جوان دانشمند را در سال 587 هجري به زندان افکند. تا اينکه در زندان در سن 36 سالگي به شهادت رسيد.
وي در مدت عمرش 50 کتاب به عربي و فارسي نگاشت. نوشته هاي شيخ شهاب الدين سبک جذابي دارد و از لحاظ ادبي شاهکار محسوب مي گردد.
 

فهرست آثار سهروردي
 

1. المشارع و المطارحات( در منطق، طبيعيات، الهيات).
2. التلويحات.
3. حکمة الاشراق.
4. اللمحات( در سه فن از حکمت).
5. الالواح المعاديه(در فلسفه و حکمت).
6. الهيا کل النوريه( در فلسفه).
7. المقاومات.
8. الرمزالمومي.
9. المبدء و المعاد.
10. بستان القلوب.
11. طوارق الانوار.
12. التتفيحات في الاصول.
13. کلمة التصوف.
14. البارقات الالهية.
15. النفضات السماويه.
16. لوامع الانوار.
17. الرقم القدسي.
18. اعتقاد الحکماء.
19. کتاب البصر.
20. رسالة العشق.
21. رسالة در حالة طفوليت.
22. رسالة المعراج.
23. رساله ي روزي با جماعت صوفيان.
24. رساله ي عقل.
25. شرح رساله ي آواز جبريل.
26. پرتو نامه.
27. لغت موران.
28. غربة الغربيه.
29. صفير سيمرغ.
30. الطير.
31. تفسير آيات من کتاب الله و خبر عن رسول الله.
32. التسبيحات و دعوات الکواکب.
33. ادعية متفرقه.
34. الدعوة الشميه.
35. السراج الوهاج.
36. الواردات الاهية بتحيرات الکواکب و تسبيحاتها.
37. مکاتبات الي الملوک و المشايخ.
38. کتاب في السيمياء.
39. الالواح.
40. تسبيحات العقول و النفوس و العناصر.
41. الهياکل.
42. شرح الاشارات.
43. کشف الغطاء لاخوان الصفا.
44. الکلمات الذوقيه و النکات الشوقيه.
45. رساله ربوبية.
46. حکمت.
47. منظومه هاي کوتاه و بلند عربي.
از ديگر دانشمندان بزرگ اين شهرستان مي توان از استاد شمس تبريزي، رکن الدين سجاسي نام برد. وي از عرفا و فيلسوفان بزرگ ايراني است که تأليفات زيادي به او منسوب است.
شيخ قربان علي ارقيني و زهراوي کرسفي نيز از عرفا و دانشمندان اين شهر است که در تذکره ها و کتاب هايي به اين بزرگان منسوب است.
منابع و دستاويزها
1- بحارالانوار( چاپ بيروت). ج 15، ص 106 و 107.
2- ابن هشام، نابت را بزرگترين فرزند اسماعيل دانسته است. سيره ي ابن مشام، با تصحيح
و حواشي مصطفي السقاء، ابراهيم الابياري، عبدالحفيظ شلبي، 4 جزء، دار احياء التراث العربي، بيروت، ج تا، ج 1، ص 1 و 2.
3. همان، ص 5.
4. تاريخ طبري، تحقيق محمد ابوالفضل ابراهيم، 7 جزء، چاپ دوم، دارالمعارف مصر، بي تا، ج 1، ص 314.
5. تاريخ يعقوبي، 2 جلد، دار صادر و دار بيروت، بيروت، /1379، 1960، ج 1، ص 221 به بعد. تاريخ يعقوبي، ترجمه محمد ابراهيم آيتي، 2 جلد، چاپ سوم، انتشارات علمي و فرهنگي، تهران، ج 1، ص 276 و 277.
6. ر.ک: تاريخ طبري، تاريخ يعقوبي، سيره ابن هشام.
7. جيمز هاکس، قاموس کتاب مقدس، چاپ دوم، طهوري، تهران، 1349، ص 6 و 7.
8. اقتباس از سازمان حج و اوقاف، مديريت آمار و انفورماتيک، فرم اطلاعات و مشخصات بقاع متبرکه، شماره 1.
9. دايرة المعارف فارسي، جلد دوم، انتشارات فرانکلين، شرکت سهامي کتاب هاي جيبي، 1356، ص 2099.
10. سفر تکوين، فصل 25، آيه 12.
11. قاموس کتاب مقدس، بيروت، مطبعه آمريکايي، 1928، مستر هاکس.
منبع: نشريه فكر و نظر شماره 2-




تاریخ: جمعه 2 تير 1391برچسب:,
ارسال توسط write

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 31
بازدید دیروز : 16
بازدید هفته : 31
بازدید ماه : 133
بازدید کل : 71443
تعداد مطالب : 25
تعداد نظرات : 34
تعداد آنلاین : 1